شَبا تیره بود شُده تیره تر چِشا خیره بود شُده خیره تر یه وحشیِ خیره سَر هه هه ؟! کیرِ خَر! شب بیدار ، پَنچَرِ گُل ظهر پا میشم عجله طور روزگار لَجَنه گوه دیگه وقتِ تَهِ لَجَمه اوه با همه کارد و پنیر از نَظَرَم همه کُسخُلَن مغزا پُرِ آرد و خَمیر باغِ وحش تِهرونِ منه بِکِش کنار پاتو امیر اما یه چی داد میزنه تو سَرِت فقط جلو پاتو نبین بگو کِی تو فهمیدی ، من ، چِمِه چه مَرگَمه بگو کی مسئولِ اون ، چیزایی که وِل کَردَمِه بگو کِی فهمیدی قبلِ اینکه ، بِگم چهل مرتبه بگو کی باعثِ سنگینی ، این پای وِل گَردَمِه اَه بگو کِی ، عوضی ، بودی فکرِ من و این خونه برو که ، بعد از این ، هرکی حسِّ منو میدونه برو که دیگه بَدَم میاد اَزَت گوش نکن به چَرَندیات اَصَن بدو برو که خون لازِمَم و جایی هم حرفی اَزَم زیاد نَزَن
ببین! بَنی آدم اعضای یکدیگَرَن! مثلاً تو از این به بعد کیرِ مایی! هه بگو کی ؟!
بگو کی اینطوری کَردِت یه نگاه کُن به اون رنگ و رُخِ زَردِت به اون صورتِ بی روح و بد و سَردِت خودتو تو آیینه دیدی ؟! بگو کی اینطوری کَردِت پُرِ شَهوت شدی و دشمن و ضَربه هَمَش پُشتِ سَرِت حَرفه تو آخر هَمَمونو به گا میدی! بگو چی شد که اینطور شُد پُرِ حَرفَم پُرِ طَعنه بگو کِی اینجوری شدی چرا تازِگیا حتی لَباتَم دیگه بد طَعمه این دیگه به گایی شد! ها ؟! بگو کِی با همه قاطی شدی و کِرکِر و خنده فقط اَخم و غَم و بحثِ تو با مَنه بگو کِی آخه بَد شدی تو این همه بگو کِی ؟! ها ؟! ؟!
ببین! هرکَس بَدِ ما به خَلق گویَد ما کیرِمونَم حساب نمیکنیم هِه هِه! خودِتو بُکُش! بِلاک! بگو کی ؟؟! بعضی وقتا هم همه چی به گاس! ولی نه مِثِه لاس وگاس! خَلاص!