درواقع عاشقانه ای دیگر در راه است هی هر بار که تو هستی هر بار که تو هستی
در واقع من، یه خل زنجیری ام که همه جا استرسِ اینو دارم تو کجایی در چه حالی به خدا بد فیریکم، هع
در واقع تو، دائما دَر میری از عشق همه جا راحتی اما تو خطر آخه نمیدونی که چشمات اصاً یه وضعیه برقش
در واقع ما، ما دوتا مالِ همیم اصلاً چرا آتو بدیم دستِ غریبه در واقع هر چی به جز من دورِ تو هست یه فریبه درواقع زمین، پُره از حسود و گرگ و بد دل و پست و دریده (بد دل و پست و دردیده)
اصاً یه وضعیه اون موی بلندت در واقع میشه حتی جَنگ شه سرش حاضرم دنیامو بدم ، چشاتو به من بدنش در واقع شدی واسم تو یه تنش اصاً یه حالتی داره تو نگاهت به منِ تیکه پاره در واقع ، هر چی حسه شیکه داره انقده خوبی طبیعت ، باید رو تو تیک بذاره
در واقع واقعاً قوی ترین دارویی که برای یک انسان وجود داره یه انسان دیگه است گفتم که، یه وقتایی هم بحثِ نیازه یه چی مثِ غذا
درواقع ، مُرده بودم جونم شدی دوا و درمونم شدی گُم و گور شده بودم ، اومدی فرمونم شدی راهو نشون دادی دوباره با مشکلا بود هر طوری تو سر و سامونم شدی و
در واقع، گرمایِ خونم تویی روحم تویی مهربونی معرفت، قشنگی، همشون رو هم تویی در واقع، من اگه یه آرزو داشته باشم اونم تویی قرنطینه بکن خودتو واسم که تو در واقع همه چیزِ منی (شکر طبیعت این مریضیه هم سبب خیر شد) آره در واقع منم کم نیستم و باید برای داشتنم از همه چیز بکَنی (خدایی منم خوبم) باید هر جایی که میری تو به گوشیت واسه آرامش من یه سرِ ریز بزنی (خبر بده لااقل)
اصاً یه وضعیه اون روی قشنگت در واقع میشه حتی جَنگ شه سرش حاضرم دنیامو بدم، چشاتو به من بدنش در واقع شدی واسم تو یه تنش اصاً یه حالتی داره تو نگاهت به منِ تیکه پاره
در واقع، هر چی حسه شیکه داره انقده خوبی طبیعت، باید رو تو تیک بذاره اصاً یه وضعیه این اوضاع، عجب دیپه شبا بی تو یه کم میکَشمت قرمز، یه کم میکِشم آبیتو
درواقع چشم به راهتم، تا از درِ خونه میری میدونم اینو زشته واسه من، اینجوری بهونه گیری درواقع دستِ خودم نی من از تهِ دلم نگرانتم
درواقع، تو هر جا میری وصلِ خودمی عه، درواقع بویِ تو آرومِ منه حتی پاسبونیِ اون مویِ تو قانونِ منه
درواقع وقتشه یه فاک نشون بدیم هر دوتامون به همه درواقع هنوز اسمت رویِ منه منم شدم آروم یه نَمه
درواقع، فکر کن ما توو دنیا تنهاییم و زمین فقط مالِ دوتائیمونه درواقع، دنیا منو دوتا میدونه آره دو تا دیوونه
اسلحه ات عشقت باشه چون مصلحت زشت که باشه خب هر کار کنی خوشگل نمیشه ولی باز خوبه کنارت عشقت باشه نه؟ درواقع، عاشق شکل ماهتم درواقع، بغلت یه بهشته واسه من
در واقع زمین، واسه ما حکمِ برزخو داشت در واقع بهشت وسطِ جهنم ، میدونی بذره رو کاشت
اینجا رو، هَ تماشای تو در واقع تماشای بهشته زمین بی تو جهنم برزخم بی تو چه زشته در واقع بدنِ تو دستات خودش خانواده کشور و عشقه همین یه دونه رو ام اگه درست میفهمیدی الان وضع این نبود
شدی جامِ جهانی وسطِ زندونه خونم شدی تنها انرژی که باهاش زنده بمونم در واقع من اصلاً عاشقِ اینم با تو توو زندون بمونم (توو زندون بمونم، توو زندون بمونم (قرنطینه
منو کم کم بکِش توو بغلت، گٌم کن منو دور از همه این شهر و مردُم کن منو دورم کن از فامیل منو بگیرم حتی از خودم، تند تند
منو کم کم بکِش توو بغلت، گٌم کن منو دور از همه این شهر و مردُم کن منو دورم کن از فامیل منو بگیرم حتی از خودم ، تند تند تند تند تند تند
اصاً یه وضعیه اون رویِ قشنگت در واقع میشه حتی جَنگ شه سرش حاضرم دنیامو بدم، چشاتو به من بدنش در واقع شدی واسم تو یه تنش اصاً یه حالتی داره تو نگاهت به منِ تیکه پاره در واقع، هر چی حسه شیکه داره انقده خوبی طبیعت، باید رو تو تیک بذار
در واقعِ من عاشقِ این طرز لباسم (اینجوری گنگش بالاتره) چشات، چشات یه جور که آدم میترسه نازن
در واقعِ، دنیا شدی تو دینم و ایمون دلمم میلرزه واست دلِ من میلرزه واست من عاشقِ این رقصِ خاصم